اسب آنی
سلام نازنازی مامان ! دختر گلم دیشب ما مهمون داشتیم و تو از وقتی فهمیدی که دوست بابایی قراره با نی نی شون بیان خونه مون کلی ذوق کرده بودیو همش میگفتی عموووو ... نی نی ... وقتی مهمونامون اومدن اولش یه کم با عمو غریبی کردی اما بعدش با همه به خصوص نی نی نازشون صمیمی شدی و همه اسبابا بازیاتو با سخاوت کامل میاوردی میدادی بهش تا باهات دوست بشه روژین کوچولو فقط هفت ماهش بود اما خیلی خوش خنده بود و از تو هم خیلی خوشش اومده بود! از اینکه دیدم مثل بیشتر بچه ها دست به روژین جون نمیزدی و دست و پاشو نمیکشیدی و اذیتش...
نویسنده :
تینا
12:16