خونه چادری
سلام شیطونک من !
مامانی خودت شاهدی که منو بابایی این یکماهه
اکثر اسباب بازی فروشیهای بزرگ و کوچیک اینجارو گشتیم
تا برات یه خونه چادری پیدا کنیم
آخه این چند وقته خیلی میرفتی زیر میز ناهار خوری و
معلوم بود خیلی دوست داری یه خونه داشته باشی
مامان وقتی کوچیک بود خیلی خونه چادری دوست داشت
و همیشه با خاله ها توش بازی میکردن
میدونستم که تو هم خیلی دوست داری
آخه تو هم دختر مامانی !!!
بعد از یکماه دیگه داشتیم نا امید میشدیم
برام خیلی عجیب بود که یه همچین اسباب بازی
پیش پا افتاده ای نایاب شده باشه ؟!
اما بالاخره
دیشب بابا بزرگ زنگ زد که برات یه دونه خریده !
وقتی دیدیش صورتت دیدنی شده بود ...
خیلی ذوق زده شده بودی
از دیروزتا حالا هم همش میری سراغش
دست بابا بزرگ درد نکنه که همیشه ما رو سوپرایز میکنه
قربون چشمای قشنگت برم
که وقتی خوشحال میشی با همه دنیا نمیشه عوضشون کرد