ماه من

به به

1390/4/18 14:37
نویسنده : تینا
319 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام جیگرم !

 

مامانی دیروز بعد از ظهر وقتی از خواب ظهرت بیدار شدی

بابایی رفته بود توی اتاق تا چرت بزنه

رفتی توی اتاقو دیدی بابایی خوابه اومدی پیش منو

انگشتتو گرفتی جلوی بینیتو گفتی هیس !!!

هم جا خوردم هم  کیف کردم

با اینکه هیس گفتنو بلد بودی اما فکر نمیکردم بدونی کجا باید

ازش استفاده کنی ...

حالا دیگه فهمیدم که تو از من جلوتری و خودت خیلی زود

همه چیو میفهمی

 

زیبا

 

دیشب مامانی برای شام ماکارونی درست کرد

آخه تو و بابایی هردوتون عاشق ماکارونی هستین

وقت شام یه کم ماکارونی و سالاد و زیتون که تو خیلی

دوستشون داری گذاشتم روی میزت و تو مستقل مستقل

غذاتو خوردی

 

زیبا

 

 از همون اول قاشقو گذاشتی کنارو با دست مشت مشت

میذاشتی دهنت

انقدر منظره غذا خوردنت قشنگ بود که دلم میخواست هیچوقت تموم

نشه البته از کثیف کاریش هم خیلی لذت بردم !!!ز

 

منو بابا هردو محو خوردن تو شده بودیم ز

تو هم که میدیدی ما نگاهت میکنیم غذاتو بهمون

نشون میدادیو میگفتی به به

 

بعد از اینکه سیر شدی حسابی دستاتو کردی توی موهاتو و بعدهم

مالیدی به صورتت ...

 

 

بعد از غذا منو تو یه راست رفتیم حموم تا موهاتو از

دست ماکارونیها نجات بدیم ...

 

 

 

زیبادیشب خوشمزه ترین غذای دنیارو خوردم

چون بهترین دختر دنیا داشت جلوی چشمم با خوشحالی بینهایتش

غذا میخورد و با لبای قشنگش به من لبخند میزد

و از هر نگاهش میخوندم که چقدر از اینجوری غذا خوردن

لذت میبره

 

زیبا

 

دوستت دارم عزیزم

امیدوارم همه چی توی زندگیت واست لذت بخش باشه

و از تمام لحظه های بزرگ شدنت خوشحالی

برات به یادگار بمونه

 

 زیبا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مامان محمد جون
18 تیر 90 15:57
به به من اگه جاي مامانيت بودم با ديدن اين منظره ها حسابي خودمم چاق ميشدم ،نوش جونت


همینطور هم هست
ریحانه
19 تیر 90 6:57
مامان تینا دخملت هم فهمیده است هم خوش غذا هم مامانش دست پختش حرف نداره.
تازه اهل آب بازی هم هست،
دیگه چی میخوای؟
یه جا رفته بودم بچه هه نمیذاشت حتی مامانش صورتشو بشوره!!!!
ایشالا همیشه خوشگلت شاد و سر حال باشه و منم با دیدن عکساش هی دلم غششش بره.
دخملی رو 3 تا ببوس.


مرسی ریحانه جون خیلیییی لطف داری
عزیز
19 تیر 90 10:36
عزیز دلم دختر خوشگلم قربون اون ماکارونی خوردنت برام نوش جانت تو خودت خوشمزه ای دیگه با این کارهات دل مارو هم میبری


مرسی عزیز
مریم
19 تیر 90 13:23
سلام تینا جون
واقعا خیلی این دخملت به دل میشینه منکه از صمیم قلبم دوستش دارم
خدا برات نگهش داره
قربون ماکارونی خوردنش
با اون صورت نارنجیش
رفته حموم مثل ماه شده
براش اسفند دودکن عزیز خاله را
آرومی و خانومی از هردوتون میباره


سلام مریم جون ... بازم منو شرمنده کردی ... آرومتر و خانوم تر از شما که نیستیم دوست خوبم ؟!
مامان فرشته
19 تیر 90 21:20
قربونش برم من با اون ماکارونی خوردنش نوش جونت خاله جون گوش بشه به جونت نفس خانم با ادب بوسسسسسسس
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ماه من می باشد