دختر مهربون
سلام مهربونم !
مامانی وقتی تازه به دنیا اومده بودی
شیر خوردن تو واسه من اونموقع خیلی دردناک بود و
بعضی وقتا تو شیر میخوردی و من گریه میکردم
یه بار که داشتی شیر میخوردی تا مامان شروع کرد به گریه کردن یه اشک
از گوشه چشمت اومد پایین !
از اون به بعد من دیگه وقتی شیرمیخوردی گریه نکردم چون فهمیدم
دختر کوچولوی من با همه کوچیکیش یه دل به بزرگی دریا داره
و دلش نمیخواد مامانشو ناراحت ببینه
همیشه تا یه مدت هر چند کوتاه هم منو نبینی
تا میای بغلم خودتو محکم بهم میچسبونبو سرتو میذاری روی شونه م
دهنتو باز میکنی میزنی به صورتم یعنی
داری مامانو بوس میکنی
هروقت یه چیزی میخوری و خوشت میاد ازش توی دهن مامان هم میذاری
دیشب که داشتیم از بیرون میومدیم توی راه حواست نبود و دستتو محکم
زدی توی چشم مامان
بعدش مرتب منو نگاه میکردی ببینی من ناراحتم یا نه
قربون همه مهربونیات برم دختر مهربونم
که با دستای کوچولوت مامانو ناز میکنی و با اون لبای خوشگلت
بوسم میکنی
آخه تو نمیدونی که مامان هیچوقت نمیتونه از تو ناراحت بشه
دوستت دارم عزیزم ....
و ازت ممنونم به خاطر دل دریاییت که هر روز مامانو تو محبتاش غرق میکنه