بیست و دومین ماه !
سلام عزیزم !
مامانی اینروزا خیلی زود میگذرن
همه شون پر از خاطره های قشنگ برای من
پر از تجربه های جدید برای تو ...
خوشحالم که یکماه دیگه هم خوب و خوش
کنار هم گذروندیم
و لحظه های شادی ازش تو خاطرمون ثبت شد...
میدونم
تو بزرگ میشی و دل من واسه خاطره های بچگیت
کوچیک میشه !!!
قشنگم
اینروزا یاد گرفتی بگی
عالمه دوستت دارم
و در طول روز چند بار به من و بابا
و مامان بزرگ و بابا بزرگ میگی و دلمونو آب میکنی
چند روزه که نمیخوام رو هم یاد گرفتی و
وقتی چیزی و یا کاری و نمیخوای از ته دلت میگی
"نمیخوام "
از هر چیزی واسه سرگرم کردن خودت استفاده میکنی
و خیلی وقتا خودت با عروسکات مشغول میشی
دیروز داشتی با یکی از عروسکات بازی میکردی
و لیوانت رو میبردی سمت دهنشو میگفتی بخور دلستره !
بعدم میگفتی نه ! نمیخورم !
امروز هم یکی از قابلمه هاتو آورده بودی
توی آشپزخونه و بهم میگفتی
آنیتا غذا بپزه ...
قربونت برم که انقدر کدبانویی آشپز کوچولوی من !!!
الان ٥ تا رنگ رو هم بلدی :
زرد
سبز
قرمز
آبی
صورتی
البته اگه توی تمرکز نباشی و حواست پرت باشه
بعضیا رو اشتباه میگی
تازه گیها وقتی میخوای سی دی محبوب با نی نی رو
برات بذارم میگی شوبول میخوام ...
(اسم یکی از شخصیتهای توی کارتون شوبوله)
روسری سر کردنو هم خیلی دوست داری
خیلی هم بهت میاد !
دوستت دارم عشقم
امیدوارم این ماه هم به خوبی پشت سر بذاری
و تمام لحظه هاش برات قشنگ و آرامش بخش باشن