مهمونی
سلام خوشگلم !
عسلم امروز مامان و با گفتن دوستت دارم بیدار کردی و
با چند تا بوس خوشمزه روز قشنگمونو شروع کردی
مامانی ما امروز برای ناهار خونه خاله سعیده دعوت
بودیم خاله زهرا و آریانا جون هم بودن
تو حسابی با آرتین و آریانا بازی کردین و خونه خاله رو
به هم ریختین و خوش گذروندین !
از اونجایی که خیلی بازی رو دوست داری همش سرت
با دوستات گرم بود و منم حسابی با دوستام
گفتیمو خندیدیم
خلاصه روز خیلی خوبی برامون بود
اونجا هم مثل خونه خودمون از تخت آرتین
خوشت اومده بود
منم تو و آرتین و با هم گذاشتم توی تخت
آرتین تا اومد توی تخت دراز کشید و تو هم شروع کردی
براش لالایی خووندن !!!
تو خیلی مهربونی و هر کدوم از دوستات
که اسباب بازی توی دستتو میخواستن بهشون
میدادی و خودت میرفتی سراغ یه اسباب بازیه دیگه
امروز خیلی بهت خوش گذشت
از اینکه با دوستات بازی کردی و روز
خوبی داشتی خیلی خیلی خوشحالم
الانم انقدر خسته بودی که مثل یه فرشته
خوابیدی
دوستت دارم خوشگلم
بیشتر از دیروز
کمتر از فردا