مسافرت
سلام نازنازی من !
عزیزم ما برای چند روز رفته بودیم اصفهان خونه مامان بزرگ
به تو خیلی خوش گذشت به خصوص که اونجا مثل هم
مثل اینجا که توی خونه مامان بزرگ هر کاری دلت بخواد
اجازه داری بکنی مجوز واسه همه شیطونیات داشتی
تازه دختر عموی نازت هم میامد پیشت و همش حواسش
به تو بود آخه خیلی دوستت داره
وقتی رفته بودیم خونه شون با سخاوت همه اسباب بازیاشو
به تو میداد و هر وقت میدید تو از چیزی ناراحتی زود
یه کاری میکرد که خوشحال بشی
عزیزم ببخش که دوربین زیاد دورو برم نبود و نتونستم
از تو و روشا و بقیه عکس بگیرم و برات بذارم
توی راه تو خیلی خوب بودیو بیشتر راهو خواب بودی
وقتی هم که رسیدیم یه راست رفتیم خونه مامان بزرگ
خیلی دلت براشون تنگ شده بود
و دیدیم که ارمیا خیلی وقته انتظار اومدنتو میکشه
نمیدونی با هم چقدر شیطونی کردین !!!
خوشحالم که بهت خوش گذشت عزیزم
امیدوارم همه لحظه های زندگیت شاد باشن و
از سپری شدنشون فقط و فقط لذت ببری