بیست و سومین ماه !
سلام ملوسکم !
دختر قشنگم یه ماه دیگه هم با هم بودیم
با هم خندیدیم با هم مهمونی و گردش رفتیم
و البته با هم سرما خوردیم ...
عسلترینم
الان دیگه انقدر خانوم شدی که همه کلماتو هرچند سخت و
طولانی هم که باشن تلفظ میکنی و شبها هم با
بابایی شعر میخونی
بابایی چند شبه که شعر عروسک قشنگمو برات میخونه و تو
هم با کلی احساس باهاش تکرار میکنی
از دیدن شعر خووندنتون احساس آرامش میکنم
دیدن پدر و دختری که همدیگه رو خیلی دوست دارنو
با هم شعر میخوونن خیلی دوستداشتنیه !
جیگرم
تازه گیها دلت خیلی نازک شده و تا از یه چیزی بهت بر بخوره
ناراحت میشی و قهر میکنی
البته قهر کردنتم قشنگه
اول اخم میکنی
بعد لباتو جمع میکنی و میری سمت دیوار
و صورتتو میچسبونی به دیوار و دستاتم میذاری روی چشمات
با اینکه قهراتم قشنگه اما منو
بابایی اصلا نمیتونیم دخترمونو تو قهر ببینیم و سریع میایم
منت کشی !!!
عشق من
جدیدا بیشتر وقت بیداریت رو یا داری کتاب میخوونی
یا بدو بدو میکنی ...
اینروزا علاقه ت به نقاشی خیلی بیشتر شده
و تا یه کاغذ ببینی هوس طراحی میکنی و
میگی مداد بده
بعدم شروع میکنی خط خطی کردنو هر بار اسم یه چیزو میگی
که کشیدم اما بیشتر از همه میگی :
ببین نی نی کشیدم !
مامانی تو خیلی نی نیارو دوست داری
و مدام میگی بریم پیش نی نیا بدو بدو کنیم
روزی چند بار دلت برای روشا تنگ میشه و
میای پای کامپیوتر و میگی روشا آنوم ( خانوم ) ببینیم !
بعضی وقتا هم میگی روشا بیاد بدو بدو کنیم !
خیلی وقتا با هم تلفنی صحبت میکنین و
من خیلی از شنیدن حرفاتون لذت میبرم
هر دوتون خیلی ناز با هم حرف میزنین !
شیرینم
بیست وسومین ماه زندگیت با اولین روز سال ٢٠١٢
همزمان شروع شد
سال جدید میلادیت مبارک عزیزم
از بچه گیم آرزو داشتم یه بار بابانوئلو ببینم !
و از عید کریسمس با اون درختهای تزیین شده و
خونه های پوشیده از برف توی نورهای رنگارنگ خیلی
خوشم میومد ...
خاله منا هم خیلی اینارو دوست داشت !
الان خاله منا حتما بابا نوئل زیاد دیده و درختهای کریسمسو
هم همینطور ...
( یه تبریک مخصوص کریسمسی به آبجی گلم که
حالا دیگه تحویل سالش با سال ما فرق داره ...
برات بهترینارو آرزو میکنم منا جونم )
دخترم
هستی من
امیدوارم ماه خوبی در انتظارت باشه
شاد باشی و سلامت دوستداشتنی من !