شب یلدا
سلام عشقم !
عزیزم دیشب شب یلدا بود
یکی از شبهای قشنگ و اصیل ایرانی
سالهای پیش ما این شبو میرفتیم خونه بزرگترا
تا وقتی اصفهان بودیم و البته شما نبودی
با عمواینا میرفتیم خونه مامان بزرگینا و دور هم بهمون خوش میگذشت
امسال هم خیلی دوست داشتیم شب یلدا بریم اصفهان
اما نشد
بعد از اونهم چند بار شب یلدا رفتیم خونه مامان بزرگ مامانی
اما امسال دیگه سنت شکنی کردیم
و چون خونه دوست بابایی دعوت بودیم رفتیم اونجا
عزیزم خوراکیهای شب یلدا همه شون
خوراکیهای محبوب تو بودن به خصوصا
انار که البته به علت علاقه تو همیشه توی یخچالمون داریم
اما انگار دیشب انارا واسه تو هم مزه دیگه ای داشت و
حسابی خودتو مهمونشون کردی
دیشب به ما خیلی خوش گذشت
و آخر شب با خاطره خوب شب یلدا برگشتیم خونه
البته دیشب قبل از رفتن متوجه شدم که یه کم تب داری
و فکر کنم از مامان گرفتیو مریض شدی
قربون چشمات برم که وقتی تب میکنی یه شکل
دیگه میشن و دل منو کباب میکنن
مامانو ببخش که مریض شد و دختر گلشو مریض کرد
شب یلدا
وقتی قشنگه که صورت ماه تو آسمون تاریکشو روشن کنه
باور کن شب یلدای ما
فقط و فقط با تو زیبا شد .....